بگذار همه بدانند
بگذار همه بدانند
چقدر دلم می خواست روی شانه های تو به خواب روم.
تو آرام بلند شدی
دست هایم را از هم گشودی
موهای پریشانم را شانه زدی.
حالا این دختر کوچک
که مدام تو را می خواهد
خسته ام کرده است !
بیا و برایش بگو :
که دیگر برنخواهی گشت !
[ دوشنبه 93/6/24 ] [ 12:47 صبح ] [ ŋ¡mα ]
[ نظر
]