عشق
به کسی عشق بورز که لایق عشق
باشد
نه تشنه ی عشق
چون تشنه روزی سیراب می شود.
برچسبها: عشقعاشقانهعکس عاشقانهجملات عاشقانهعکس وجملات عاشقانهعاشقدلشکسته
دنیای بارانی, دنیای عاشقی, عاشقانه, عشق , عکس عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, عشق, عاشق, تصاویرعاشقانه, تصویرعاشقانه, عکس های زیبا, تصاویرزیبا, دلنوشته, زندگی, خدا, خداوند, رویاها, جملات عاشقانه, جملات زیباجملات به یاد ماندنی, راه رسیدن به ارامش, روش های زندگی,ترول,ترول جدید,ترول خنده دار,ترول باحال
به کسی عشق بورز که لایق عشق
باشد
نه تشنه ی عشق
چون تشنه روزی سیراب می شود.
گل هاش توی دستش بود ! نشسته بود لب جدول ! رفتم نشستم کنارش ! گفتم : برای چی نمیری گلات رو بفروشی ؟! گفت : بفروشم که چی ؟! تا دیروز میفروختم که با پولش آبجیمو ببرم دکتر ! دیشب حالش بد شد و مرد ! با گریه گفت : تو میخواستی گل بخری ؟! گفتم : بخرم که چی ؟! تا دیروز میخریدم برای عشقم ! امروز فهمیدم باید فراموشش کنم ! اشکاشو که پاک کرد ، یه گل بهم داد ؛ با مردونگی گفت : بگیر ؛ باید از نو شروع کرد ! تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم . . . . !
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله ی سختی گرفت و بستری شد…
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از درد چشم خود می نالید
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند…
مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.
موعد عروسی فرا رسید زن نگران صورت خود… که آبله آن را از شکل انداخته بود و شوهر او هم کور شده بود
مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد…
20سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود…
همه تعجب کردند…
مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم …
دلــــــــــــــــــگیرم
دست خودم نیست اما
از خودم و دنیام و سرنوشتم بیزارمــــــــــــــــــــ
دوست جونی ها شرمنده چند وقتی خیلی دیر به دیر میام
و کامنت هاتون رو دیر جواب میدم
هفته دیگه هم امتحانام شروع میشه
اگه دیر جواب دادم شرمنده همتون
هر وقت بتونم سر میزنم
کسی هست آغوشش را،
شانه هایش را
به من قرض بدهد !
تا یک دل سیر گریه کنم؟!
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی ؟
همیشه نمی شود
زد به بی خیالی و گفت:
تنهـــــــــــا امده ام ? تنهـــــــا می روم...
یک وقت هایی
شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای...
کم می اوری
دل وامانده ات یک نفر را می خواهد!
اما تـــــــــــــــو همیشه وقتی باید باشی نیستــــــی
نمـــــیـدانــــی،
چه دردی دارد !
وقـــتـی ..
حــــالـم ..
در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد …!
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر میگرده و نگات میکنه
بدون براش مهمی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی بر میگرده و با عجله می یاد
سمت تو بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی بر میگرده و نگات میکنه بدون
واسش قشنگی
اگه یکی رودیدی که وقتی داری گریه می کنی برمیگرده میاد باهات اشک
میریزه بدون دوست داره
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یه نفر دیگه حرف میزنی ترکت می کنه
بدون عاشقته
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری ترکش می کنی فقط سکوت می کنه
بدون دیوونته
اگه یکی رو دیدی که از نبودنت داغون شده
بدون که براش همه چی بودی
اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله
بدون که بدون تو می میره
اگه یکی رو دیدی که بعد از رفتنت لباس سفید پوشیده
بدون که بدون تو مرده
اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون
واسه خاطر تو مرده
میخواهم و میخواستمت ، تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو هیهات ، که یک روز
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله ، که جز یاد تو ، گر هیچ کسم است
حاشا ، که بجز عشق تو ، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو ، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم ، بخدا گر هوسم بود ، بسم بود