سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ

دنیای بارانی, دنیای عاشقی, عاشقانه, عشق , عکس عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, عشق, عاشق, تصاویرعاشقانه, تصویرعاشقانه, عکس های زیبا, تصاویرزیبا, دلنوشته, زندگی, خدا, خداوند, رویاها, جملات عاشقانه, جملات زیباجملات به یاد ماندنی, راه رسیدن به ارامش, روش های زندگی,ترول,ترول جدید,ترول خنده دار,ترول باحال

مهربانی

×مهربانی را وقتی دیدم که کودکی×

 

 

×میخواست اب شور دریا را×

 

 

×با اب نبات کوچکش شیرین کند.....×



برچسب‌ها: عاشقانهعکس عاشقانهغمگینجملات عاشقانهتنهایی
[ سه شنبه 93/4/3 ] [ 11:33 صبح ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

رفــتـن

گــنـاه تــــو رفــتـن نـیستـــــ ...!
گـــنـاه تــــو ایــن اسـتــــ ؛
کــــه حــــرفـهـــایـتــــ ... ،
بــوی مـــانــدن مــــی داد... !



برچسب‌ها: عاشقانهتنهاییخسته امعکس تنهایعکس عاشقانه
[ دوشنبه 93/4/2 ] [ 12:5 صبح ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

گریه

 




حالا دیگر شیشهـــــ پهن عینک دودی همــــ?...

 

 

قرمزی چــــــــــــشمهایمان را قد نمی دهــــــــــــــد?....



برچسب‌ها: عاشقانهتنهاییخسته امعکس تنهایعکس عاشقانه
[ یکشنبه 93/4/1 ] [ 12:22 صبح ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

عاشقانه

 

خیال کردم تو هم درد آشنایی
به دل گفتم تو هم همرنگ مایی
خیال کردم تو هم در وادی عشق

اسیر حسرت و رنج و بلایی

خسته ام ازاین بلاتکلیفی
ته این قصه برام روشن نیست
نذار دیدنت برام عادت شه
ا?ه واقعا دلت بامن نیست..




برچسب‌ها: عاشقانهخسته امتنهاییعشقعاشقعکس عاشقانه
[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 5:3 عصر ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

داستان دخترک

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خا

نم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : (چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟

فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم...
اونوقت قول می دم مشقامو تمییز بنویسم...
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد...:::(((

 



برچسب‌ها: تنهاییتنهاعاشقانهغمگینداستانداستان کوتاهعکس عاشقانه
[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 4:19 عصر ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

اشک


اشک ها قطـره نیستنـد !
بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد ....
فقط 
بخاطـر اینکه :
پیـدا نـمیکنند 
کسى را
که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!



برچسب‌ها: تنهاییخسته اماشکعاشقانهعکس عاشقانه
[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 4:15 عصر ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]

نجوای دل

باران خوبی باریده بود و مردم دهکده‌ی شیوانا به شکرانه نعمت باران و حاصلخیزی مزارع، عصر یک روز آفتابی در دشت مقابل مدرسه شیوانا جمع شدند و به شادی پرداختند. تعدادی از شاگردان مدرسه شیوانا هم در کنار او به مردم پراکنده در دشت خیره شده بودند.

در گوشه‌ای دو زوج جوان کنار درختی نشسته بودند و آهسته با یکدیگر صحبت می‌کردند؛ آنقدر آهسته که فقط خودشان دو تا صدای هم را می‌شنیدند. در گوشه‌ای دیگر دو زوج پیر روبه‌روی هم نشسته بودند و در سکوت به هم خیره شده و مشغول نوشیدن چای بودند. در دوردست نیز زن و شوهری میانسال با صدای بلند با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند و حتی بعضی اوقات صدایشان آنقدر بلند و لحن صحبتشان به حدی ناپسند بود که موجب آزار اطرافیان می‌شد. 

یکی از شاگردان از شیوانا پرسید: “آن دو نفر چرا با وجودی که فاصله بینشان کم است سر هم داد می‌زنند؟”
شیوانا پاسخ داد: “وقتی دل‌ آدم‌ها از یکدیگر دور می‌شود آنها برای اینکه حرف خود را به دیگری ثابت کنند مجبورند عصبانی شوند و سر هم داد بزنند. هرچه دل‌ها از هم دورتر باشد و روابط بین انسان‌ها سردتر باشد میزان داد و فریاد آنها روی سر هم بیشتر و بلندتر است. وقتی دل‌ها نزدیک هم باشد فقط با یک پچ‌پچ آهسته هم می‌توان هزاران جمله ناگفته را بیان کرد. درست مانند آن زوج جوان که کنار درخت با هم نجوا می‌کنند. اما وقتی دل‌ها با یکدیگر یکی می‌شود و هر دو نفر سمت نگاهشان یکی می‌شود، همین که به هم نگاه کنند یک دنیا جمله و عبارت محبت‌آمیز رد و بدل می‌شود و هیچ‌کس هم خبردار نمی‌شود. درست مثل آن دو زوج پیر که در سکوت از کنار هم بودن لذت می‌برند. هر وقت دیدید دو نفر سر هم داد می‌زنند بدانید که دل‌هایشان از هم دور شده است و بین خودشان فاصله زیادی می‌بینند که مجبور شده‌اند به داد و فریاد متوسل شوند.”

 

سکوت شیوانا فریاد نگاه


برچسب‌ها: داستان کوتاهداستانعکس عاشقانهعاشقانهسکوتداستان عاشقانهشیوانافریادنگاه
[ دوشنبه 92/9/18 ] [ 12:31 عصر ] [ ŋ¡mα ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >